به گزارش جماران، آيتالله العظمي بيات زنجاني در فتواي جديد خود ابراز داشتند: «با استناد به موثقه عمار و روايت مفضل ابن عمر از امام صادق(ع) كه در باب 16 وسايل الشيعه از ابواب «من يصح منه الصوم» آمده است، كساني كه روزه ميگيرند ولي تاب و تحمل تشنگي را ندارند، فقط به اندازهيي كه جلوي تشنگي شان را بگيرد ميتوانند آب بنوشند و در اين حالت روزه شان باطل نبوده و قضا هم ندارد.»
آيتالله العظمي بيات زنجاني در اظهاراتي جديد در جمع تعدادي از علما و روحانيوني كه در دفتر ايشان حضور يافته و پيرامون فتواي اخير معظم له شبهات و نظراتي داشتند، بياناتي اظهار داشتند كه عينا از سايت ايشان منتشر ميگردد:
بسم الله الرّحمن الرّحيم
همانطوري
كه حضرات مستحضرند در متون روايي و فقهي ما پيرامون روزه شيخ و شيخه
(پيرمرد و پيرزن) و ذوالعطاش (مبتلا به مرض تشنگي)، بحثي داريم كه آيا
افطار آنها از باب رخصت است يا عزيمت؟ يعني مختارند كه افطار كنند يا موظف
به افطار روزه هستند؟ در خلال همين بحث، درباره افرادي بحث شده كه بيماري
تشنگي ندارند و عنوان "ذوالعطاش" بر آنها صدق نميكند، اما دچار عطش مقطعي و
اتفاقي ميشوند و نميتوانند روزه خود را ادامه دهند. مثلاً كارگري روزه
گرفته و در اثر گرما احتمال دارد ادامه روزه منجر به غش و حتي مرگ شود. اين
فرد ذوالعطاش نيست، اما دچار عطش شديد مقطعي شده است. در اين مورد امام
صادق (عليهالسلام)فرمودهاند كه آنان ميتوانند آب بنوشند. دو روايت در
اينباره وارد شده كه هر دو هم به نظر اينجانب معتبر است. البته در نسخه
وسائل در موثقه عمار، كلمه عطاش آمده است، ولي در تهذيب، كلمه عطش آمده كه
همين درست است، چون ذوالعطاش لازم نيست به اندازه رمق آب بخورد، چراكه
مطابق صحيح محمد ابن مسلم اساساً روزه بر او واجب نيست. سند موثقه عمار،
احمد بن ادريس از نظر نجاشي و شيخ ثقه است. محمد بن احمد به دليل احمد بن
محمد بن حسن همان ابن يحيي است. اينجا سلسله سند وسائل اصح است، با اينكه
معمولا تهذيب اصح است. احمد بن حسن و عمرو بن سعيد و مصدق بن صدقه و عمار
همگي اگرچه فطحي مذهب هستند ولي همگي ثقه هستند.
سند روايت دوم (روايت مفضل) هم ما معتقديم معتبر است و اين دو روايت از حيث سند جاي بحث ندارد.
روايت
مفضل انگار كه درباره امروز است و درباره افرادي ست كه به دليل تشنگي
فراوان، قادر به ادامه روزه نيستند. حضرت هم نميگويد كه: "روزهشان را
تمام كنند ولو اينكه در فشار قرار گيرند" و نيز نمي فرمايند كه روزه شان را
افطار كنند و بعد كفاره دهند و يا قضا كنند، بلكه راهنمايي ميكنند كه با
خوردن آب به مقدار ضرورت، به روزه ادامه بدهند. البته برخي از اعاظم و
اعلام فرمودهاند كه اينجا درباره افطار يا ادامه روزه سكوت شده و طبق
قواعد عامه دال بر ابطال روزه است، اما به اين نكته توجه نشده كه اگر
عمومات در اينجا حاكم بود، نياز نبود كه گفته شود روزهدار «بقدر ما يمسك رمقه» بخورد.
به نظر من نسبت اين روايت با روايات عمومات، نسبت شبه حكومت است نه تخصيص. امام (ع) از
عنوان افطار استفاده نكرده و اساساً چنين شربي را مثلاً مانند ريختن دارو
به زور به حلق روزه دار مفطر نميدانند چراكه آنجا از عبارت "افطر" استفاده
فرمود.
دقت در موثقه عمار و روايت مفضل نشان ميدهد كه معصوم (ع) در
عنوان «مفطر» تصرف كرده و چنين شربي را موضوعاً از عنوان مفطرات خارج كرده
است. پس اين دو روايت بر عمومات تقدم دارد و الا لغويت اين دو روايت لازم
مي آيد.
با اين وجود مطلبي جامع تر و كاملتر پيرامون اين فتوا به زودي در اختيار دوستان قرار خواهد گرفت.