دوشنبه 27 مرداد 1393ده گؤنده ریلیب
بؤلوم | حيكايه       یازار :  حجت الهامی
+0 به یه ن
9657644
باشين ساغ اولسون آذربايجان!

سكوت رسانه هاي داخلي و برخي شخصيت هاي بزرگ علمي و ادبي نسبت به وفات پدر جراحي قلب ايران

دورنانيوز – سرويس تاريخي و فرهنگي : انتشار خبر مرگ كمدين آمريكايي در اكثر رسانه هاي داخلي و سكوت كامل نسبت به وفات پدر جراحي قلب ايران !!!!

پروفسور دكتر هيئت كه در عرصه هاي مختلف جهاني از او به عنوان دانشمند و جراح قلب، پدر قلب ايران ،توركولوژيستي شهير، مورخي بزرگ و مدير مسئول نشريه وزين وارليق ياد مي شود، صرف نظر از مقام علمي اش، انساني با روحياتي برجسته و شخصيتي كم نظير در ايران و آذربايجان است كه شايد بتوان او را تمثالي مكمل از غناي فرهنگي، علمي و ادبي ملت ترك آذربايجان تصور نمود.

وي از اعضاي انجمن بين‌المللي جراحي و آكادمي جراحي پاريس بود. تاكنون دهها مقاله و سخنراني از او در كنگره‌هاي بين‌المللي جراحي به زبان‌هاي تركي آذربايجاني، تركي استانبولي، فرانسوي و انگليسي، در مجلات معتبر پزشكي جهان چاپ شده‌است.

دكتر هيئت كه از چندي پيش به دليل بيماري در بيمارستاني در باكو بستري بودند . بعد از انتشار اخبار نگران كننده از اوضاع جسماني پروفسور دكتر هيئت، به نظر مي رسيد به رغم تلاش پيوسته گروهي از زبده ترين پزشكان آذربايجاني در باكو، شرايط جسمي ايشان بتدريج در حال وخيمتر شدن  مي باشد و اميد اندكي براي زنده ماندن دكتر جواد هيئت وجود دارد تا اينكه ، بعد ظهر سه شنبه ۲۱ مرداد در باكو پايتخت آذربايجان به ابديت پيوستند .

از رهبران سياسي ، بزرگان علمي و ادبي جمهوري  آذربايجان تا شخصيت هاي چون دكتر رضا براهني براي وفات دكتر جواد هيئت پبام تسليت دادند اما متاسفانه رسانه هاي داخلي كه خبر بستري شدن و يا مرگ  شخصيت هاي بزرگ جهاني را هميشه منعكس مي كنند نسبت به وفات دكتر جواد هيئت سكوت  كامل  اختيار كردند .

از چند روز قبل كه يكي از بازيگران كمدين آمريكايي آقاي رابين ويليامزاز دنيا رفته است ، بصورت چندين مرتبه در تمام رسانه خبري داخلي و مجلات از اين كمدين ياد شده است  اما  چرا شخصيت بزرگمردي چون پروفسور هيئت كه تمام عمر خود را وقف علم و دانش جراحي و پزشكي و خدمت بزبان تركي كرده است در غربت هم از دنيا رفته است حتي يك اطلاعيه يا خبري كوتاه نيز در رسانه هاي سراسري نسبت با وفات ايشان نديديم ؟

پروفسور دكتر جواد هيئت را استاد تيغ و قلم مي‌دانند. اين جراح نامدار كه تحصيلات پزشكي خود را در استانبول و پاريس به پايان رسانده، در مدت قريب به ۶۰ سالي كه در امر جراحي قلب بصورت عملي و نظري فعال بوده‌اند، تبديل به نماد يك پزشك حاذق، پيشرو و فداكار گرديده‌اند. پروفسور دكتر جواد هيئت در كنار جراحي عمومي، جراحي قلب را آغاز كرد و در سال ۱۳۴۱شمسي براي اولين بار در ايران موفق به انجام جراحي قلب باز شد.

پروفسور دكتر جواد هيئت كه در ميان پزشكان به “پدر قلب ايران” معروف است، از سال ۱۳۴۲به نمايندگي ايران در انجمن بين‌المللي جراحي و از سال ۱۳۶۲به عضويت آكادمي جراحي پاريس انتخاب شد. تاكنون دهها مقاله و سخنراني از او در كنگره‌هاي بين‌المللي جراحي به زبان‌هاي تركي آذربايجاني، تركي استانبولي، فرانسوي و انگليسي در مجلات معتبر پزشكي جهان چاپ شده‌است.

پروفسور دكتر جواد هيئت از معدود افرادي در جهان هستند كه علاوه بر جراحي در سه زمينه ديگر نيز از معروفيتي جهاني برخوردارند. ايشان يكي از مشهورترين توركولوژيستها و مورخين جهان ترك نيز محسوب مي‌شوند. بگونه‌اي كه در راستاي تكريم مقام علمي وي در زمينه تلاشهاي وي در رشته‌هاي زبان و ادبيات تركي و نيز تاريخ جهان ترك، مراسم متعددي در شهرهاي باكو، استانبول، آنكارا، تهران، نخجوان، تبريز… برگزار شده و در كنگره بين‌المللي زبان تركي در آنكارا از كتاب “سيري در تاريخ زبان و لهجه‌هاي تركي” به عنوان جلد دوم ديوان الغات الترك و از شخص ايشان به عنوان كاشغري ثاني نام برده شد.

از تاليفات مشهور پروفسور دكتر جواد هيئت مي‌توان كتب زير را بر شمرد:
- سيري در تاريخ زبان و لهجه‌هاي تركي، چاپهاي تهران، آنكارا، باكو؛
- نگاهي به تاريخ ادبيات آذربايجان، دو جلد، چاپهاي تهران و باكو (به زبانهاي فارسي، تركي)
- مقايسه‌اللغتين، چاپهاي تهران، باكو، آنكارا، كايسري (به زبانهاي فارسي و تركي)
- ادبيات شفاهي مردم آذربايجان، چاپهاي تهران، باكو (به زبان تركي با خط عربي و سيريليك)
- نگاهي به تاريخ و فرهنگ تركان، چاپهاي تهران، آنكارا، باكو (به زبان تركي)
- ادبيات‌شناسي، چاپ تهران و باكو (به زبان تركي با خط عربي و سيريليك)
- يئني ديلچيليك (ويژه نامه وارليق – بهار ۱۳۹۳با همكاري نشر بوتا)
- تاريخ فلسفه غرب، چاپ باكو (به زبان تركي)
- ترومبوز و قلبيت و درمان آن،
- جراحي عمومي،
- درسهاي جراحي.

دوشنبه 27 مرداد 1393ده گؤنده ریلیب
بؤلوم | گزارش و تحليل       یازار :  حجت الهامی
+0 به یه ن

هر چه بگندد نمكش ميزنند

بودن يا نبودن درياچه اورميه ؛ مسئله اين است !

دولت مهرورز مهرش را از اين درياچه دريغ كرد گرچه شعار «ما مي توانيم» مي داد اما نتوانست كوچكترين كاري براي نجات درياچه انجام دهد حرف و حديث فراوان بود ، همايش پشت همايش ، تصويب بودجه هاي ميلياردي البته بر روي كاغذ...تا اينكه درياچه اورميه جان به لب شد و بايد گفت در آن دوران آن درياچه نيلگون به كويري شوره زار تبديل شد.

اما وقتي آن داور با تدبير آمد به بازي پر خطاي آن مرد ناتوان كارت قرمز نشان داد و همانطور كه قول داده بود اولين جلسه هيئت دولت جديد به موضوع و معضل درياچه اورميه اختصاص داده شد و همين !

يكسال تمام از عمر دولت تدبير گذشت اما هنوز هيچ حركت با تدبير و يا احيانا بي تدبيري مشاهده نمي شود

 اكنون 8+1 سال است كه همه گزينه ها روي ميز هستند اما هيچ اراده جدي براي هيچ كاري وجود ندارد.

سدها مثل سد نازلو چاي نمي گذارند رودهاي اين حوضه ديگر روي درياچه را ببينند و به او طنازي كنند ، زاينده رود  ره گم  كرده و ديگر نمي زايد...

يكي از ده بالا آب از ارس مي آورد ديگري سر بركه معركه مي گيرد

 يكي از ده پايين آب از زاب مي كشد ديگري  آن دور تفنگ مي كشد

اكنون 90 درصد آب درياچه خشك شده و فقط نمك آن باقي مانده است در اين ميان تنها كار محسوسي كه  در اين درياچه بزرگ انجام مي گيرد برداشت نمك است گرچه چند لودر و كمپرسي پيوسته كار مي كنند اما با اين كار جزيي ، حجم عظيم نمك چندان تغييري نمي كند. راجع به طوفان نمك مردم سخنها مي گويند اما دولتمردان هيچ چيز نمي گويند تنها برخي از كارشناسان  با سانسور و ترس  از احتمال آن در آينده دور سخن مي گويند اما حقيقت همان است كه مردم مي گويند آبهاي زميني روستاهاي اطراف درياچه شور شده است طوفانهاي نمك شروع شده است با چشم غير مسلح و غير كارشناسي هم  اين بديهيات را مي توان ديد  من به چشم خويش طوفانهاي نمك را ديدم خرداد ماه امسال دو بار به سمت آذربايجان شرقي سفر كردم مسيرم را به جاده قديم ابريشم ، جاده نيمه كاره و خلوت خورخور به گوگان كج ميكنم باد معمولي مي وزيد در وسط راه غافلگير ريزگردهاي سفيد نمكي شدم مسافت ديد 2-3 متر شده بود خوف عجيبي پيدا كردم «خدايا طوفان نمك كه مي گويند همين است!» البته من اين خوف را قبلا هم تجربه كرده بودم وقتي كه چند سال پيش به شهر اورميه در يك اتفاق نادر باران خاك باريده بود .

در آن لحظات ضمن پناه بردن به خدا يك ضرب المثل «هر چه بگندد نمكش مي زنند ، واي به روزي كه بگندد نمك » و اين شعر سعدي يادم افتاد:

در رفتن جان از بدن گويند سخن فراوان

من به چشم خويش ديدم كه آرام جانم مي رود

مسئولين محترم! ديگر هيچ عجله اي نيست فرصت به غايت زياده است حرجي نيست تا مي توانيد جلسه و همايش  بگزاريد تا مي توانيد صحبت كنيد تدبير و انديشه كنيد ولي ما را اميدي نيست !  

 

 

وبسایت خبری تحلیلی دورنا نیوز آذربایجان غربی