معني اورميه از نگاهي ديگر
اشاره:مضمون مقاله زير در سال 1380به عنوان پايان نامه تحقيقي دوره زبان تركي به پروفسور علي داشقين ارايه گرديد.دراينجا اختصارآن كه حاوي مطالب نوين مي باشد به مثابه يك نظريه منتشر مي شود.اميد كه با نقد و راهنمايي خوانندگان بزرگوار بتوانيم حق مطلب را در مورد نام اورميه ادا كنيم تا گوشه اي از زبان،تاريخ و فرهنگ خود را باز شناسيم.
اگر بخواهيم ريشه و معني اورميه را بدانيم به نظرات مختلف و متضادي
بر مي خوريم كه با تامل در آنها قانع نشده،غلط بودن هر كدام و گاه مضحك
بودن
آنها برايمان
مسجل مي شود.
عرب از ديدگاه خودش كلمه اورميه را به دو جزء اور+ميه صرف مي كند
وخيال مي كند اور از ريشه عبري به معني شهر و ميه هم همان ماء عربي به معني آب است
و لابد نام اين شهر هم يك لغت عبري-عربي است تازه اين قابل اعتنا و معتبرترين نظريه
ها است.
آنمرد رومي پس از به آتش كشيدن اين شهر مي گويد اورمي!يعني شهر سوخته
من؛وهمين لب تر كردن كافي است تا خيلي از ميرزابنويسها سند اورميه را به نام اسكندر
بزنند.
آن استاد زبان زبان فارسي هم براي اينكه در اين كشمكش از تازي و رومي و
ارمني عقب نماند پس از مدتها توهم بلاخره شق القمركرده و اين لغت را به نام
«خورومه»يعني مخفف خورشيد و ماه رمزگشايي مي كند.
در اوج اين هرج و مرج هم يك
شاه قلدري پيدا مي شود و به ميرزاها دستور ميدهد به جاي اطاله كلام و سفسطه به كلي
نام اين شهريتيم راتغيير دهند تا كابين عروس آذربايجان به نام مبارك اعلي حضرت
رضاخان مير پنج ثبت شود.
انزجار و ابراز مخالفت با اين رويه مضموم است كه به اين
قلم بي مقدار جرأت اظهار نظر مي دهد البته در سنوات اخير به همت فرزندان و
نويسندگان خود اورميه مطالب خوبي جمع آوري و نگاشته شده كه باعث خوشحالي است اما
جاي تحليل و،تحقيقات جديد،نظريه پردازي و دگرانديشي همچنان خالي است.
-جام در خانه ما گرد جهان مي گرديم
گويند در قرون وسطي كشيشها در مورد تعداد دندانهاي اسب اختلاف پيدا كرده
بودند هر كشيشي با مراجعه به منابع قديم درسي خود از رقمي دفاع مي
كرد اين مناظره به شدت ادامه داشت تا اينكه رهگذري وقتي موضوع بحث را فهميد همه
را صدا زد و گفت حل اين دعوا خيلي راحت است هم اكنون مي رويم و تعداد دندانهاي اسبي
را مي شماريم!
حال روش تحقيق اين مقاله نيز چنين است؛اول اينكه بايد اذعان داشت
همچنانكه معني نام اورميه مانند گوشت قرباني به يغما برده شده است نگارش آن نيز
دستخوش تغيير و تحريف واقع گرديده است براي كشف حقيقت املاي صحيح «اورميه يا
اروميه» كافي است مستقيما به ميان مردم اورميه رفت و با آوانگاري تلفظ نام اين شهر
از زبان شهروندان خود اين شهر آن را ملاك نگارش و سند بي غل و غش نام شهر قرار داد
و مسئله ساختگي رسم الخط و به تبع آن تلفظ اورميه يا اروميه را ختم به خير
كرد.
لازم به ذكر است اكثريت قريب به اتفاق كتب تاريخي و جغرافي قديمي نام
اورميه را مانند گويش خود مردم اين شهر «اورميه»ثبت كرده اند به جز يكي دو مورد
متاخر كه متاسفانه سهو آنها باب ميل و ملاك عمل مركز قرار گرفته است اكنون پاك كردن
ذهنيتهاي منفي در جامعه و بخصوص ديكته كردن مفاهيم حقيقي براي مسئولان تلاش مضاعف
مي طلبد.
اور-آو -آب
مراودات زباني در طول تاريخ و تداوم استعمال آن كلمه در زبان ديگر گاه
ايجاد شبهه ميكند نمونه آن كلمه آسمان كه ريشه كاملا تركي دارد اما چون ما امروزه
از واژه گوي استفاده مي كنيم خيال مي كنيم آسمان يك واژه فارسي
است.كلمه آب نيز چنين داستاني دارد من در اين مقاله ثابت خواهم كرد كه آب در زبان
فارسي و با تغييرات فونتيكي «آو»در زبان كردي ريشه كاملا تركي داشته و با جزء كلمه
«اور» در شهر اورميه تناسبي ديرينه دارد گرچه امروزه ما براي اداي مستقيم آب از
واژه سو استفاده مي كنيم اين نمي تواند نافي آب،او،اور باشد كما اينكه در يك زبان
دو يا چند كلمه مي تواند اشاره به يك معني و مفهوم باشدمانند قاتيق و يوغورت يا
آلتين و قيزيل...البته در بطن واژه سو كلمه او يا همان اور نيز مستتر است «س+و». مي
توان اين فرايند را بر طبق نوشته پروفسور هييت در كتاب سيري در تاريخ زبان
لهجه هاي تركي اينگونه تعبير كرد كه پيشوندهاي سين و شين در
تركي قديم به ابتداي كلمات تركي اضافه مي شدند.
زماني كه كودكي مي
خواهد زبان باز كند و هنوز با زبان مادري و واژهاي آن آشنا نيست براي بيان مقصود و
نيازهاي خود ناخودآگاه صداهايي بر زبان مي آورد و يك گونه زبان پايه اي شكل مي گيرد
كه در آن مثلا به مادر ننه مي گويد و به پدر ده ده ،به نان پپه مي گويد و به آب اوه
يا او مي گويد. زبان كهن و ريشه دار تركي با اين
صداهاي اوليه انساني و همچنين با صداهاي طبيعت واژه سازي كرده است و بر اساس اين
ويژگي خاص زبان تركي بايد گفت از همان آغاز نياكان ما آب را اور گفته
اند در زير براي نمونه برخي از مشتقات كله اور در زبان تركي به معني آب آورده شده
است كه اين كلمات بي هيچ شكي قدمت واژه اور را در زبان
تركي آشكار مي كند از اين ريشه علاوه بر اسم حتي افعال متعدد نيز در زبان تركي
ساخنه شده است.
اوردك:واژه تركي نام مرغي كه در آب شنا مي
كند
اورخون:نام رودخانه
اورلاق:گرداب
اورمان:جنگل
آواره:ازساحل آب جدا
شده و سرگردان
آواچار:نام رودخانه
اوودوق:آيران
اورنيكو:نام
رودخانه
وان:نام درياچه،وان حمام
اورال:مام درياچه و
رودخانه
ليوان:لي+وان
چومور:چوم+اور
بخور:بوغ+اور؛بخار
كپور:كپ+اور=باليق
آدي
سمور:سم+اور=سمور آبي
سامور:سام+اور=نام رودخانه
كورا:ك+اورا=نام
رودخانه
پشو:پش+او =پيشاب
قنو:قن+او=كانال
آب
پسو:پس+آب=پساب
نمو:نم+او=نمناك
نوودان:ناوداني
نوو:زميني كه اندكي
نمناك بوده و براي شخم مناسب باشد
نوو:آبراه
نووا:روستايي ئر مراغه
نو
كئچر:يكي از محله هاي قديمي اورميه مه امروزه پنجره ناميده مي شود در گذشته ار اين
مكان آبرويي عبور ميكرد ودر فلكه گول اوستي تشكيل بركه مي
شد
قو:ق+و=مرغابي
شرو:شور+او=شورآب
چلو:چل+او=محل استحمام در طويله هاي
فديمي
چرپو:قار ياغيش=بارش برف شبيه باران
قيرو:برف ريز همراه با
باد بسيار سرد=سازاخ
در برخي از كلمات نيز طبق قواعد فونتيكي هماهنگي اصوات صداي
«او» به «ي» تبديل مي شود چنانكه اكنون به اولدوز در تركيه ييلديز گفته مي
شود و به اين
ترتيب:
ايرماق:رودخانه
يوماق؛يوونماق:شستشو
ايچگي؛ايچمك:نوشيدني
ياغ:روغن،مايع
ياغيش؛ياغمور:باران
ايشه
مك:ادرار
ياش :نم
در برخي از از كلمات نيز طبق قواعد
تغييرات فونتيكي صداي «او»به «ب» تبديل ميشود مثل ساوالان به سبلان يا خياوان به
خيابان چنين اتفاقي در مشتقات واژه اور به معني آب
نيز ديده مي شود.
بوران:باران=اوران
آب:آو=او=اور
آبي:رنگ آب
دريا
بارداق:كوزه آب،ليوان
باليق:حيوان آب زي
بوز:آب جامد
=يخ
بولاق:چشمه
بولوت:ابر
بركه:درياچه
باراندوز:نام
رود
ابريك:كتري،آفتابه
بكراچ:پارچ آب
باركا:قايق
بزرگ
باتلاق:مرداب
بايتال:درياچه
بره:آب بند
باراژ:سد
بزرگ
واژه كهن اور يكي از واژه هايي است كه به مانند
يوغورت،بولوك،چوپوق،ياتاقان،چاپ و صدها واژه تركي ديگر به زبان
انگليسي نيز راه يافته و از آنجا وجه جهاني نيز پيدا كرده
است.
«واتر»انگليسي با تلفظ لهجه آمريكايي آن كه با سقوط حرف«ت»بصورت«ووار»شبيه
اور ادا مي شود از مشتقات انگليسي اين كلمه مي توان به واژه هاي زير
اشاره كرد.
اورينگ:واشر آب بندي
اوره:ماده
ادرار
اورولوژي:مبحث ادرار
راين:باران
آبلس:وضو،تطهير
اويل:روغن
مايع
آيس:يخ
واش:شستن
وئو:موج
وير:كانال
آب
باج:وان،حمام
بورج:نوشابه
بلاد:خون
بئوت:قايق
بويل:بخار
اينها
نمونه هايي از كلماتي بدند كه بلاواسطه در ارتباط با آب بودند مي توان يه واژه هاي
انبوهي از نامهاي جغرافي و انساني ملهم از اين ماده حيات اضافه كرد نمونه هايي از
نامهاي جغرافي:
اوراسيا،اورال،اورمچي،اورزانا،بوزخانا،اورژوم،اورفا،اورليك،اوريك،اورتابالاكان،اورگنج،اورامان،اورامانات...
نمونه هايي از نامهايي انساني؛
مرحوم محمد
اوراز؛قهرمان كوهنوردي از شهرستان سولدوز، اورهان
پاموك؛نويسنده مشهور برنده جايزه نوبل
ادبيات،اورهان گنج باي؛استاد آواز
تركيه،اوريانا فلاتچي؛خبرنگار معروف در
دنيا،اوروز خان؛يكي از قهرانان كتاب
دده قورقود جاب اينكه مادري بورلا خاتون نيز منتسب به شهر اورميه مي
باشدخود نام بورلا نز با تغيرات فونتييكي «اورلا»با نام اين شهر نسبت پيدا مي
كند.
از پادشاهان ترك
قديم؛
اورسا،اورساي،اورازو،اوروز،اورود،اوران،اورانشي،اورنايير،اوريس،اورياگي،اورسي،اورگين،اورنامو،اورتاكو،اوركاجينا،اورزي.
اورميه=سومر
اگر تا به حال پذيرفته باشيم
كه آن عرب اشتباه كرده كه اور را واژه عربي يا عبري به
معني شهر پنداشته است و ميه را به زبان خودشان آب معني كرده كه البته به نظر من
زياد هم بر آنها ايرادي مترتب نيست چون درك و دانش و زبان آنها آنگونه ايجاب مي
كند.اما در اينجا من هم مي خواهم آگاهانه يك اشتباهي را بكنم و متناسب با
زبان،تاريخ،درك و فهم خود جزء دوم نام اورميه را معني و تفسير كنم.
روزي استاد
علي نشاني صحبت جالبي مي كرد و مي گفت كه گاهي در نوشتار و بيان ناخوداگاه كلماتي
را بكار مي بريم و بعد كه نگاه مي كنيم به فكر مي افتيم كه آن كلمه چطور از كجا به
ذهن ا خطور كرده است فرايند استعمال آن كلمه چه بوده است به همين دليل من احساس مي
كنم نامهاي اورميه و سومر هم خانواده ،و هم معني و مترادف هستند فكر مي كنم فرايند
اين احساس هم به اين خاطر باشد كه جزء اول آنها «اور»و«سو»معني مشترك آب را مي
دهند همچنين نياكان باستاني ما در اين شهر
با سومرها هم زمان و هم زبان مي زيستند سومريها هم دولت شهرهاي
متمدني مثل «اور»و «اوروك»داشتند كه همنام شهر اورميه بودند يا
لوح قيل قميش كه در اورميه پيدا شده ما را مستقيما به الواح سومري و از آن جمله
افسانه مشهور قيل قميش ارجاع مي دهد شايد دلايل زيادي پشت سر اين
احساس و تفكر نهفته باشد كه اورميه مترادف ،هم معني و عين كلمه
سومر مي باشد من ساختار اين دو را به اين شكل تجزيه مي كنم
اورميه=اور+م+يه
سومر=سو+م+ير
بر اين اساس اگر
پذيرفتيم كه اور همان سو است ميم مشترك را هم پسوند اسم ساز مي باشد كه از دوران
سومر مانده است و امروزه هم در شكلهاي «ما-مه»به ريشه كلمات اضافه مي شوند معادلي
كه براي اين پسوند به نظر مي رسد«لو»ي باشد كه با الصاق به كلمه تركيب سولو مي شود
از اينگونه اسمهاي مكان به وفور يافت مي شود مثل خطايلو،سوغورلو،قبالي جالب اينكه
در اورميه دهي به نام طرزلووجود داشت كه آن را طرزمي هم نوشته اند .آيا جزء سوم اين
دو كلمه هم يكي است و باز به زبان تركي باستان مربوط مي شود؟در همه جا «يه»را پسوند
مكان زبان عربي گفته اند اما اگر بتوانيم براي چند لحظه سايه اين زبان را
از روي اورميه كنار نهيم جزء«ير»سومر دلالت مي كند كه «به»اورميه همان واژه
تركي «يئر»در حاليكه ير در زبان عربي ارض تلفظ مي شود و هيچ شباهت
آوايي به پسوند يه مكان ندارد.مكان هر كلمه اي كه دقت كنيم دقيقا«ير-يه»معاني
زمين،جا ،مكان،شهر،كشور ،وطن مي دهد مثل:
قيصريه=زمين قيصر،محله
قيصر
اسكندريه=سر زمين اسكندر،شهر اسكندر
تركيه=سرزمين ترك،كشور
تركها
و همچنين است روسيه،سوريه...
ير در زبان تركي لهجه
آذربايجان «يئر»و در لهجه استانبولي«يه ر»تلفظ مي شود به اين ترتيب معني تحت الفضي
نامهاي اورميه و سومر در واقع «سولو يئر»يا سولو شهر مي شوود
اين تركيب از گرامر زبان تركي مبني برآمدن
صفت قبل از موصوف هم تبعيت مي كند در حليكه اين كلمه تركيبي اگر
ريشه عربي يا فارسي داشت بايد عكس اين اين اتفاق مي افتاد.در برخي از منابع قديم
نيز نام اين شهر به صورت اورمه و اورمياته قيدشده است كه جزء آخركلمه نگارش كلمه
يورت مي باشد اين خود سند ديگري است كه يه در اصل واژه تركي و به معني يئر
،يورد،شهر،وطن مي باشد در تاريخ آذربايجان شهرهاي ديگري هم مثل ايزيورت يا ايزيورتو
پايتخت دولت ماننا به اين شيوه نامگذاري شده اند كهن واژه «ير» مانند اور بصورت هاي
«يورت»و «ارت-ارث»به معني زمين به زبان انگليسي راه يافته است.
گذشته از معاني
تحت الفضي كه ذكر شد چنانچه در قريب به اتفاق كتب و مقالات به تاثير از مورخين عربي
قيد مي شود اگر اور را به معني شهر هم در نظر بگيريم اتفاقا به لحاظ معني درست در
مي آيد چون هر جا يي كه آب باشد آنجا آبادي،مدنييت،زندگي و سرسبزي است تصور يك قريه
،شهر،كشور بدون آب ممكن نيست به خاطر همين در مفهوم گسترده و عام كلمه من معني
«آوادليق=آباداني»را ترجيح مي دهم و صد البته طبيعت پر آب شهر اورميه با درياچه
نيلگون آن ،رودخانه هاي خروشان با زمينهاي حاصلخيز و سرسبز،و مردمان كشاورز همگي
ويژگيهايي هستند كه در طول تاريخ ،نام بسيار با مسمايي را براي اين
شهر فراهم آورده است.